bouillon
bouillon - بویلون
noun - اسم
UK :
US :
یک سوپ شفاف که از جوشاندن گوشت و سبزیجات در آب درست می شود
یک سوپ رقیق و شفاف که از جوشاندن گوشت و سبزیجات در آب درست می شود
من با چیزی شروع کردم که منو به عنوان بویلون توصیف کرد.
Joël Robuchon's herb sauce for ribs of beef requires two tablespoons to half a pint of chicken bouillon.
سس گیاهی Joël Robuchon برای دنده های گوشت گاو به دو قاشق غذاخوری تا نصف پیمانه آبجو مرغ نیاز دارد.
او کمی از آبجوش دربار را روی تکه های چاق ماهی خال مخالی ریخت.
امروز او جوش قوی و قهوه اضافی را به عنوان تقویت کننده می نوشید.
broth
ابگوشت
موجودی
consommé
کنسومه
decoction
جوشانده
سوپ
chowder
آبگوشت
brew
دم کردن
stew
خورشت
gumbo
گامبو
liquor
مشروب
bisque
سوپ غلیظ خامه ای
goulash
گولش
آب میوه
pot au feu
pot au feu
liquid
مایع
gravy
سس
infusion
تزریق
extract
استخراج کردن
تمرکز
puree
پوره
pottage
پتاژ
borscht
گل گاوزبان
concoction
معجون
potage
پات پوری
potpourri
ویشی سواز
vichyssoise
اکسیر
elixir
فرنی
fluid
اولیو
porridge
درهم و برهم
olio
hodgepodge
