broodiness

base info - اطلاعات اولیه

broodiness - خرسندی

noun - اسم

/ˈbruːdinəs/

UK :

/ˈbruːdinəs/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [broodiness] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • It always brings on an attack of broodiness when I see my sister and her children.


    همیشه وقتی خواهرم و بچه‌هایش را می‌بینم، منتهی می‌شود.

  • Broodiness is not confined to women.


    خرسندی به زنان محدود نمی شود.

  • These docile hens exhibit broodiness - a tendency toward hatching eggs.


    این مرغ های مطیع جوجه زایی را نشان می دهند - تمایل به جوجه کشی تخم ها.

  • The film is faithful to the dark teenage broodiness of the original book.


    این فیلم به دلتنگی تاریک نوجوانی کتاب اصلی وفادار است.

synonyms - مترادف
  • fretfulness


    ناراحتی

  • glumness


    غمگینی

  • meditativeness


    مراقبه

  • moodiness


    بد خلقی

  • moroseness


    گیجی

  • pensiveness


    متفکر بودن

  • sullenness


    عبوس بودن

antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

refinance

لغت پیشنهادی

anus

لغت پیشنهادی

brawn