tendency
tendency - گرایش
noun - اسم
UK :
US :
if someone or something has a tendency to do or become a particular thing they are likely to do or become it
اگر کسی یا چیزی تمایل به انجام یا تبدیل شدن به یک چیز خاص داشته باشد، احتمالاً آن را انجام می دهد یا تبدیل می شود
یک تغییر یا توسعه کلی در یک جهت خاص
a group within a larger political group that supports ideas that are usually more extreme than those of the main group
گروهی در درون یک گروه سیاسی بزرگتر که از ایده هایی حمایت می کند که معمولاً افراطی تر از ایده های گروه اصلی است
اگر کسی تمایل به انجام یا دوست داشتن کاری داشته باشد، احتمالاً آن را انجام خواهد داد یا آن را دوست خواهد داشت
اگر تمایل به اتفاقی وجود داشته باشد، احتمال وقوع آن یا اغلب اتفاق می افتد
اگر تمایل به انجام کاری وجود داشته باشد، شروع به وقوع بیشتر می کند یا شروع به افزایش می کند
احتمال وقوع یا داشتن یک ویژگی یا اثر خاص
There is a tendency for illnesses to become more prolonged, less intense and for the recovery to be slower.
این تمایل وجود دارد که بیماری ها طولانی تر، شدت کمتری پیدا کنند و بهبودی کندتر باشد.
فلش نشان دهنده گرایش تکاملی قابل قبول سازگاری است.
آیا می توانید گرایش یا گرایش سرمقاله ای را در کاری که آنها می پذیرند تشخیص دهید؟
آن وقت است که متوجه میشوید او تمایلات روان پریشی خود را پنهان نگه میدارد و فقط روی صحنه رها میشود.
گفتار او به شدت نامفهوم است، و تمایل دارد که او را به عنوان یک مست یا معتاد رد کنند.
Class Status derives from the tendency of people to accord positive and negative values to human attributes and to distribute respect accordingly.
وضعیت طبقاتی از تمایل افراد به اعطای ارزش های مثبت و منفی به ویژگی های انسانی و تقسیم احترام بر اساس آن ناشی می شود.
دوم، تمایل به تسریع در تمام آن کارهای آخر نوشتن وجود دارد و این یک اشتباه است.
برای نمایش گرایش های هنری
من تمایل دارم وقتی عصبی هستم زیاد حرف بزنم.
این ماده در هنگام شستشو تمایل به جمع شدن دارد.
تمایل به شیوع این بیماری در خانواده ها وجود دارد.
او تمایل طبیعی شدیدی به احتیاط دارد.
گرایش فزاینده ای برای زنان به ازدواج دیرتر وجود دارد.
Industry showed a tendency towards increasingly centralized administration.
صنعت گرایشی به سمت مدیریت متمرکز فزاینده نشان داد.
یک گرایش جدایی طلبانه رو به رشد در جامعه انگلیسی-ایرلندی
مدل جدید تمایل تاسف باری دارد که پس از چند هفته استفاده شکسته شود.
آنها برای خودآزاری و تمایل به خودکشی به کمک نیاز داشتند.
یک تمایل نگران کننده برای سرزنش قربانیان به خاطر تجاوز
تمایل طبیعی انسان ما به گروه بندی همه چیزهایی که دوست نداریم با هم
گرایش طبیعی این است که وقتی مشکلاتی در پروژه وجود دارد، بیشتر تلاش کنیم.
ما تمایل داریم خودمان را سرزنش کنیم وقتی همه چیز اشتباه می شود.
هدف از برگزاری دوره های آموزشی کاهش تمایل جوانان به ترک صنعت است.
آنها تمایل به خوش بینی بیش از حد دارند.
گرایش فزاینده ای در میان کارفرمایان به استخدام کارکنان معمولی وجود دارد.
تمایل به افزایش اندازه مزرعه وجود دارد.
گرایش او به اغراق شناخته شده است.
تمایل به افزایش بیکاری در تابستان وجود دارد.
گرایش رو به رشدی وجود دارد که پول را بیشتر از کیفیت زندگی در نظر می گیرند.
او تمایل دارد تا دیروقت کار کند.
تمایل فزاینده ای برای آزمایش کودکان در بزرگسالی وجود دارد.
propensity
تمایل
disposition
وضع
inclination
استعداد
penchant
خم شده
predisposition
تکیه دادن
proclivity
مسئولیت
predilection
مستعد بودن
bent
شایستگی
leaning
آمادگی
liability
حساسیت
proneness
جانبداری
aptness
محبت
readiness
قرابت
susceptibility
صلاحیت - استعداد - شایستگی
partiality
عادت داشتن
affection
عادت
affinity
تکانه
aptitude
احتمال
سفارشی
habitude
طرز فکر
impulse
مسیر
likelihood
ضعف
bias
اعتیاد
ذهن
mindset
تنظیم
خلق و خوی
weakness
addiction
temperament
antipathy
انزجار
disinclination
بی میلی
disinterest
بی علاقگی
dislike
دوست نداشتن
نفرت
hatred
بیزاری
aversion
انصاف
fairness
عجز
inability
بی طرفی
impartiality
ناتوانی
distaste
عدالت
disgust
تنفر شدید
loathing
نارضایتی انگلستان
incapacity
نارضایتی ایالات متحده
عدم
revulsion
ناپسند
disfavourUK
بی تفاوتی
disfavorUS
بی کفایتی
ضعف
mislike
دافعه
indifference
حماقت
incompetence
دشمنی
weakness
خصومت
ineptness
abhorrence
repulsion
repugnance
stupidity
enmity
animosity
inadequacy