acquittal

base info - اطلاعات اولیه

acquittal - تبرئه

noun - اسم

/əˈkwɪtl/

UK :

/əˈkwɪtl/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [acquittal] در گوگل
description - توضیح

  • بیانیه رسمی در دادگاه حقوقی مبنی بر اینکه کسی گناهکار نیست


  • تصمیم دادگاه مبنی بر اینکه کسی مجرم نیست


  • تصمیم رسمی در دادگاه حقوقی مبنی بر اینکه شخصی در جرم خاصی مجرم نیست

  • But it is virtually unthinkable that it could end in an acquittal, still less a mistrial.


    اما عملاً غیرقابل تصور است که ممکن است به تبرئه و حتی کمتر به یک محاکمه بد ختم شود.

  • It is by no means certain that the courts would always be willing to redefine the mens rea requirement in order to secure an acquittal.


    این به هیچ وجه مطمئن نیست که دادگاه ها همیشه مایل به تعریف مجدد شرط mens rea برای تضمین تبرئه باشند.

  • So what message was Leckie hoping Fife would get from his acquittal?


    بنابراین، لکی امیدوار بود که فیف از تبرئه خود چه پیامی دریافت کند؟

  • Leckie told reporters he hoped his acquittal would give hope to other people in similar situations.


    لکی به خبرنگاران گفت که امیدوار است تبرئه او به افراد دیگری در موقعیت های مشابه امیدوار باشد.

  • Leckie told reporters he hoped his acquittal would send a message of hope to the Governor.


    لکی به خبرنگاران گفت امیدوار است که تبرئه وی پیام امیدی به فرماندار ارسال کند.

  • Simpson has said so repeatedly since his acquittal in the case.


    سیمپسون از زمان تبرئه شدنش در این پرونده بارها این را گفته است.

  • Of 52 prosecutions for police brutality, 46 ended in acquittals.


    از 52 مورد تعقیب قضایی برای خشونت پلیس، 46 مورد به تبرئه ختم شد.

  • However conflicting opinions of several doctors gained their acquittal.


    با این حال، نظرات متناقض چند پزشک باعث تبرئه آنها شد.

  • With regard to acquittal rates in the magistrates' courts, our data are too uncertain to draw firm conclusions as they are incomplete.


    با توجه به میزان تبرئه در دادگاه‌های قضایی، داده‌های ما برای نتیجه‌گیری قطعی آنقدر نامشخص هستند، زیرا ناقص هستند.

example - مثال
  • The case resulted in an acquittal.


    این پرونده منجر به تبرئه شد.

  • The jury voted for acquittal.


    هیئت منصفه به تبرئه رای داد.

  • The judge upheld their acquittal.


    قاضی حکم تبرئه آنها را تایید کرد.

  • The jury returned an acquittal after only 22 minutes.


    هیئت منصفه تنها پس از 22 دقیقه حکم تبرئه را اعلام کرد.

  • The trial judge had directed an acquittal.


    قاضی پرونده حکم تبرئه صادر کرده بود.

  • The trial resulted in an acquittal.


    محاکمه منجر به تبرئه شد.

  • The first trial ended in a hung jury the second in acquittal.


    اولین محاکمه با هیئت منصفه حلق آویز و دومی با تبرئه به پایان رسید.

  • Of the three cases that went to trial two ended in acquittals.


    از سه پرونده ای که به دادگاه رفت، دو پرونده به تبرئه ختم شد.

  • He hoped for an acquittal.


    او امیدوار بود که تبرئه شود.

synonyms - مترادف
  • exculpation


    تبرئه

  • exoneration


    آزاد کردن

  • freeing


    رهایی


  • توجیه

  • vindication


    پاکسازی

  • clearing


    تخلیه

  • discharge


    عفو

  • liberation


    ترخیص کالا از گمرک

  • absolution


    رهایی، رستگاری

  • clearance


    تسکین

  • deliverance


    رها کردن

  • pardon


    تبرئه کردن


  • اخراج

  • let-off


    اخراج کردن

  • acquitting


    معافیت

  • amnesty


    مهلت دادن

  • discharging


    اعلام بی گناهی

  • dismissal


    رهایی از

  • dismissing


    بخشش

  • exemption


    تحویل

  • letting off


    رحم

  • releasing


    بهبودی

  • reprieve



  • declaration of innocence



  • forgiveness



  • pardoning


  • clemency


  • remission


antonyms - متضاد

  • محکومیت


  • سرزنش کردن

  • censure


    انتقاد

  • condemnation


    محکوم کردن

  • denunciation


    عذاب

  • doom


    استخدام


  • نگه دارید

  • hiring


    حفظ


  • جمله

  • retention


    شارژ


  • اعلام جرم


  • محاکمه

  • indictment


    گناه

  • arraignment


    گرفتن

  • blaming


    پیامد

  • guilt


    درخواست


  • سوال


  • مخالفت




لغت پیشنهادی

achieves

لغت پیشنهادی

amiss

لغت پیشنهادی

bride-to-be