backbite

base info - اطلاعات اولیه

backbite - غیبت

N/A - N/A

ˈbæk.baɪt

UK :

ˈbæk.baɪt

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [backbite] در گوگل
description - توضیح
  • to say unpleasant and unkind things about someone who is not there


    گفتن چیزهای ناخوشایند و ناخوشایند در مورد کسی که آنجا نیست

example - مثال
  • I'm not short-tempered, but I do get annoyed if friends backbite me.


    من کوتاه مزاج نیستم، اما اگر دوستان از من غیبت کنند، اذیت می شوم.

synonyms - مترادف
  • detract


    کم کردن


  • در زدن

  • libel


    افترا

  • rubbish


    زباله


  • سو استفاده کردن

  • calumniate


    بدگویی کردن

  • defame


    بدنام کردن

  • denigrate


    تحقیر کردن

  • disparage


    بدخیم

  • malign


    دشنام دادن

  • revile


    تهمت زدن

  • slander


    تردیک کردن

  • traduce


    خنجر پشت سر

  • vilify


    بد دهن

  • backstab


    شایعات

  • badmouth


    دروغ

  • bad-mouth


    scandaliseUK

  • gossip


    آمریکا را رسوا کرد

  • lie


    با وجود

  • scandaliseUK


    سرگردان شدن

  • scandalizeUS


    به هم زدن

  • spite


    سیاه شدن

  • vituperate


    اسمیر

  • asperse


    توهین

  • blacken


    نادرست معرفی کنید

  • smear


    ویلیپند

  • slur


    انگ ایالات متحده

  • misrepresent


    احمقانه

  • vilipend


  • stigmatizeUS


  • sully


antonyms - متضاد
  • cherish


    گرامی داشتن

  • commend


    ستایش کردن

  • compliment


    تعریف و تمجید

  • flatter


    چاپلوس کردن


  • کمک

  • honorUS


    افتخار ایالات متحده

  • honourUK


    HonourUK

  • praise


    ستایش

  • laud


    تایید


  • تعالی بخشید

  • exalt


    ثابت

  • fix


    تمیز


  • افزایش دادن


  • کمک کند


  • بهبودی یافتن

  • aid


    بزرگ

  • mend


    پاک کردن


  • خالص - تصفیه

  • extol


    حفظ کردن

  • cleanse


    سود

  • purify


    تحسین

  • uphold


    کف زدن


  • eulogizeUS

  • acclaim


    eulogiseUK

  • applaud


    تجلیل کردن

  • eulogizeUS


    درمان

  • eulogiseUK


    شفا دادن

  • glorify


    ستایش بخوان

  • cure


  • heal


  • sing the praises of


لغت پیشنهادی

self-actualization

لغت پیشنهادی

voyager

لغت پیشنهادی

premiere