anointing

base info - اطلاعات اولیه

anointing - مسح کردن

N/A - N/A

əˈnɔɪnt

UK :

əˈnɔɪnt

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [anointing] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • In 751 Pepin was anointed king.


    در سال 751 پپین به عنوان پادشاه مسح شد.

  • It remains to be seen whom the chairman will anoint as his successor.


    باید دید رئیس جمهور چه کسی را به عنوان جانشین خود معرفی خواهد کرد.

synonyms - مترادف
  • anointment


    مسح

  • chrism


    کریسمس

  • unction


    unction

antonyms - متضاد
  • apathy


    بی تفاوتی

  • condemnation


    محکومیت

  • desecration


    هتک حرمت

لغت پیشنهادی

snatched

لغت پیشنهادی

alphabetical

لغت پیشنهادی

bunker