blouse

base info - اطلاعات اولیه

blouse - بلوز

noun - اسم

/blaʊs/

UK :

/blaʊz/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [blouse] در گوگل
description - توضیح
  • a shirt for women


    یک پیراهن برای زنان


  • یک پیراهن برای یک زن یا دختر

  • Suzanne, forty-something, looking respectable in baggy pants and a blouse, used to work here.


    سوزان، چهل و چند ساله، با شلوار گشاد و بلوز محترم به نظر می رسید، قبلاً اینجا کار می کرد.

  • Three tartans, since the skirt, jacket and blouse were all different.


    سه تارتان، چون دامن، ژاکت و بلوز همه متفاوت بود.

  • She wore white shorts and a blue blouse with white stars.


    او شلوارک سفید و بلوز آبی با ستاره های سفید پوشیده بود.

  • The burgundy skirt was smeared with grime and buttons were missing from her gaping blouse.


    دامن بورگوندی آغشته به خاک بود و دکمه‌هایی از بلوز گشادش وجود نداشت.

  • They can wear a sweatshirt or blouse, with culottes or sweat pants.


    آنها می توانند یک ژاکت یا بلوز، با ژاکت یا شلوار عرق بپوشند.

  • The blouse shaped her very nicely, he thought.


    او فکر کرد که بلوز به او شکل بسیار زیبایی داده است.

  • Brown-and-white saddle shoes, white socks, white blouse, the plaid skirt arranged four inches above the knees.


    کفش زین قهوه ای و سفید، جوراب سفید، بلوز سفید، دامن چهارخانه چهار سانت بالای زانو چیده شده است.

example - مثال
  • a white silk blouse


    یک بلوز ابریشمی سفید

  • a cotton blouse


    یک بلوز نخی

synonyms - مترادف
  • bodice


    تنه

  • pullover


    پلیور

  • turtleneck


    یقه یقه اس

  • middy


    وسط


  • پوسته

  • slipover


    لغزیدن روی

  • T-shirt


    تی شرت

  • bodysuit


    لباس بدن

  • V-neck


    یقه هفت

antonyms - متضاد
  • unblouse


    بلوز کردن

لغت پیشنهادی

office

لغت پیشنهادی

aping

لغت پیشنهادی

participant