bioscience

base info - اطلاعات اولیه

bioscience - علوم زیستی

noun - اسم

/ˈbaɪəʊsaɪəns/

UK :

/ˈbaɪəʊsaɪəns/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [bioscience] در گوگل
description - توضیح
  • the science subjects that relate to living things, or one of these subjects


    موضوعات علمی مربوط به موجودات زنده یا یکی از این موضوعات


  • هر یک از زمینه های مطالعات علمی که به موجودات زنده مربوط می شود

  • a science that studies humans, animals, and plants


    علمی که انسان ها، حیوانات و گیاهان را مطالعه می کند

example - مثال
  • Kansas City University of Medicine and Biosciences


    دانشگاه پزشکی و علوم زیستی کانزاس سیتی

  • They funded research across the biosciences which has had an impact on our daily lives.


    آنها تحقیقاتی را در زمینه علوم زیستی تأمین کردند که بر زندگی روزمره ما تأثیر گذاشته است.

  • The company uses bioscience to develop solutions to problems in three main markets: agricultural feed consumer goods, and pollution control.


    این شرکت از علوم زیستی برای توسعه راه حل هایی برای مشکلات در سه بازار اصلی استفاده می کند: خوراک کشاورزی، کالاهای مصرفی و کنترل آلودگی.

synonyms - مترادف

  • علم زندگی

  • anthropology


    مردم شناسی

  • biology


    زیست شناسی

  • ecology


    بوم شناسی


  • دارو

  • zoology


    جانور شناسی

  • botany


    گیاه شناسی


  • علم بیولوژیکی


  • علم محیط زیست


  • علوم طبیعی

  • animal biology


    زیست شناسی حیوانات


  • مطالعه موجودات زنده

  • study of living things


    علوم زیستی

  • life sciences


    زندگی شناس

  • lifelore


antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

arduously

لغت پیشنهادی

foreseen

لغت پیشنهادی

exempt