affectedly
affectedly - تحت تاثیر قرار
adverb - قید
UK :
US :
artificially
به صورت مصنوعی
assumedly
فرضا
forcedly
به اجبار
unnaturally
غیر طبیعی
contrivedly
ساختگی
stiffly
سفت
fakely
به صورت جعلی
feignedly
به شکلی ساختگی
hollowly
توخالی
insincerely
غیر صادقانه
laboredlyUS
با زحمت ایالات متحده
labouredlyUK
با زحمت انگلستان
counterfeitly
به صورت تقلبی
unconvincingly
غیر متقاعد کننده
exaggeratedly
به صورت اغراق آمیز
phonilyUS
phonilyUS
superficially
سرتاسر
bogusly
به صورت مکانیکی
mechanically
به صورت پلاستیکی
plastically
آرام
stiltedly
به صورت ساختگی
factitiously
به دروغ
falsely
به طرز ناجور
spuriously
مغرورانه
awkwardly
همیلی
conceitedly
به صورت ملودراماتیک
hammily
مطالعه شده
melodramatically
به صورت فریبنده
studiedly
به صورت متقلبانه
deceptively
fraudulently
sincerely
خالصانه
genuinely
واقعا
earnestly
با جدیت
honestly
صادقانه
براستی
از صمیم قلب
wholeheartedly
به طور جدی
با حرارت
truthfully
بی هنر
fervently
با صراحت
artlessly
عمیقا
candidly
بی فریب
به طور هوشمندانه
guilelessly
بدون تاثیر
ingenuously
به طور غیرواقعی
unaffectedly
بی تکلف
unfeignedly
رک و پوست کنده
unpretentiously
به طور طبیعی
frankly
با تمام صداقت
بدون تظاهر
profoundly
بدون ابهام
با تمام وجدان
in earnest
در ایمان خوب
از ته دل
without feigning
از ته قلبت
without pretence
without equivocation
