anachronistic
anachronistic - نابهنگام
adjective - صفت
UK :
US :
انتشار روزانه رسانه های مکتوب امروز نابهنگام به نظر می رسد.
لباسها برای یک نمایشنامه ویکتوریایی نابهنگام بودند.
او این قانون را نابهنگام و مضحک توصیف کرد.
Anachronistic mechanical voting machines are gone, replaced with computerized scanners.
ماشین های رای گیری مکانیکی نابهنگام از بین رفته اند و با اسکنرهای کامپیوتری جایگزین شده اند.
antiquated
قدیمی
archaic
قدیمی، کهنه
dated
تاریخ دار
obsolescent
منسوخ
obsolete
منسوخ شده
سبک قدیمی
old-fashioned
پاس
outdated
نابهنگام
outmoded
پشت روزگار
out-of-date
سنتی
passé
فرسوده شده
anachronistical
ضد غرق شدن
anachronous
بازنشسته شده
ماقبل تاریخ
خزه ای
outworn
قرون وسطی ایالات متحده
antediluvian
پروانه خورده
superannuated
mediaevalUK
prehistoric
کهن
mossy
عتیقه
medievalUS
کلاه قدیمی
moth-eaten
زنگ زده
mediaevalUK
ایالات متحده فسیل شده
خارج از کشتی
moldyUK
antique
rusty
fossilizedUS
mouldyUK
امروزی
نوین
جدید
جاری
fashionable
مد روز
up-to-date
به روز
اخیر
حاضر
تازه
مد کردن
modish
جوان
فرقه
culty
مرسوم، مد روز
trendy
در مد
in vogue
du jour
du jour
مدرن
state-of-the-art
نوپا
آخرین
newfangled
خوش استیل
latest
با آن
stylish
داغ
تازه مد شده
مدرنیست
new-fashioned
مدرنیستی
modernist
به روز شد
modernistic
فوق مدرن
updated
مد
ultramodern
عصر فضا
mod
قرمز تند
space-age
red-hot
