appendages
appendages - ضمائم
N/A - N/A
UK :
US :
چیزی که به عنوان بخش کوچکتر و کم اهمیت تر از چیزی بزرگتر وجود دارد
یک بازو، پا یا سایر اعضای بدن
بخش کوچکتر یا کم اهمیت تر که به چیزی متصل است
کمیته صرفاً ضمیمه شورا است و هیچ قدرتی از خود ندارد.
ارگانیسم دارای زائده های کوچک برگ مانند است.
او روی هر زائده قابل مشاهده یک خالکوبی داشت.
ارگانیسم دارای زائده های کوچک و برگ مانند است.
appurtenances
متعلقات
accessories
تجهیزات جانبی
تجهیزات
trappings
تله
accoutermentsUS
acoutermentsUS
accoutrementsUK
لوازم جانبی انگلستان
paraphernalia
لوازم جانبی
accompaniments
همراهی ها
additions
اضافات
adjuncts
کمکی ها
conveniences
راحتی
extras
اضافی
impedimenta
مانع
incidentals
اتفاقی
belongings
چیز
چیزها
things
تکه ها و تکه ها
bits and pieces
دنده
برخورد با
tackle
کیت
kit
دستگاه
apparatus
بار سفر
equipage
اثرات
baggage
بیت و باب
effects
کلوبگر
bits and bobs
اثاثیه
clobber
ابزار
furnishings
کالاها
tools
دکل
goods
rig
بدن
افسردگی
trunks
تنه ها
