word - لغت

behindhand || پشت دست

part of speech - بخش گفتار

adverb || قید

spell - تلفظ

bɪˈhaɪnd.hænd

UK :

bɪˈhaɪnd.hænd

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [behindhand] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [behindhand] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [behindhand] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [behindhand] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [behindhand] در گوگل

description - توضیح

example - مثال

synonyms - مترادف


  • دیر

  • tardy


    ترسناک


  • پشت

  • delayed


    با تاخیر

  • dilatory


    گشاد کننده


  • آهسته. تدریجی

  • belated


    با تاخیر

  • remiss


    چشم پوشی


  • عقب از برنامه


  • پشت زمان

  • delinquent


    متخلف

  • latish


    لتیش

  • overdue


    عقب افتاده

  • unpunctual


    غیر وقت شناس


  • دیر دویدن

antonyms - متضاد


  • زود

  • inopportune


    نامناسب

  • precocious


    زودرس

  • premature


    زودرس

  • unseasonable


    نامناسب

  • untimely


    نابهنگام


  • در پیش

  • unsuitable


    نامناسب

  • unfortunate


    مایه تاسف

  • inappropriate


    نامناسب

  • inconvenient


    نامناسب

  • inauspicious


    ناخوشایند

  • unfavorableUS


    ایالات متحده نامطلوب

  • unfavourableUK


    نامطلوب انگلستان

  • unpropitious


    بی مناسبت