budgeted
base info - اطلاعات اولیه
budgeted - بودجه بندی شده است
N/A - N/A
ˈbʌdʒ.ɪt
UK :
ˈbʌdʒ.ɪt
US :
family - خانواده
google image
synonyms
-
مترادف
allocated
اختصاص داده شده است
allotted
رزرو شده است
reserved
مجاز
allowed
تقسیم شده
apportioned
اختصاصی
dedicated
تعیین شده است
designated
اختصاص داده
appropriated
ارسال شده است
assigned
نگهداری می شود
devoted
ترک کرد
divvied
نگهداری
earmarked
ذخیره
consigned
کنار گذاشتن
kept
دردسترس ساختن
برش
maintained
گسترش یافتن انتشار یافتن
saved
جدا کردن
جدا شدن
made available
تنظیم شده توسط
پای را برش دهید
صادر شده
توزیع شده است
تقدیس کرد
اعطا شده
doled
issued
اداره می شود
distributed
consecrated
granted
doled
administered
antonyms
-
متضاد