solidified

base info - اطلاعات اولیه

solidified - جامد شد

N/A - N/A

səˈlɪd.ə.faɪ

UK :

səˈlɪd.ɪ.faɪ

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [solidified] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • Molten volcanic lava solidifies as it cools.


    گدازه مذاب آتشفشانی با سرد شدن جامد می شود.

  • The chemical reaction solidifies the resin.


    واکنش شیمیایی رزین را جامد می کند.

  • He solidified his commitment to the treaty giving a forceful speech in favour of it.


    او تعهد خود را به معاهده تثبیت کرد و یک سخنرانی قوی به نفع آن ایراد کرد.

  • Support for the policy is solidifying.


    حمایت از این سیاست در حال تقویت است.

synonyms - مترادف
  • hardened


    سخت شده

  • congealed


    بسته شده

  • set


    تنظیم

  • stiffened


    سفت شد

  • clotted


    لخته شده

  • gelled


    ژل شده

  • froze


    منجمد شد

  • frozen


    منجمد

  • caked


    کیک شده

  • jelled


    ژله شده

  • curdled


    کشک شده

  • indurated


    مقاوم شده

  • ossified


    استخوانی شده

  • petrified


    متحجر شده

  • gelatinized


    ژلاتینه شده

  • concreted


    بتن ریزی شده

  • fossilisedUK


    فسیل شده انگلستان

  • fossilizedUS


    ایالات متحده فسیل شده

  • dried


    خشک شده

  • strengthened


    تقویت شده است

  • cemented


    سیمانی شده

  • annealed


    آنیل شده

  • densified


    متراکم شده

  • firmed


    محکم شده

  • consolidated


    تلفیقی

  • baked


    پخته شده


  • کتاب

  • baken


    ادغام شده است

  • amalgamated


    منسجم شده است

  • cohered


    محکم شد

  • firmed up


antonyms - متضاد
  • liquid


    مایع

  • aqueous


    آبدار

  • gaseous


    گازی

  • hydrous


    مایع شده

  • liquefied


    حلال

  • liquescent


    گازدار

  • solvent


    بخاردار

  • gassy


    آبکی

  • vaporous


    دود

  • watery


    قابل حل شدن

  • fumy


    ضعیف

  • liquiform


    بادی

  • dissolvable


    شل

  • tenuous


    نفوذ پذیر

  • aeriform


    منحل شد

  • steamy


    دودی


  • معطر

  • permeable


    ناملموس

  • dissolved


    توخالی

  • smoky


    غیر مادی

  • deliquescent


    گازی شکل

  • intangible


    سیال

  • hollow


    سروز

  • immaterial


    مرطوب

  • fluid


  • gasiform


  • fluidic


  • serous


  • wet


لغت پیشنهادی

security

لغت پیشنهادی

pars

لغت پیشنهادی

champion