bafflement
bafflement - گیج شدن
noun - اسم
UK :
US :
واکنش او گیج کننده بود.
چندین شرکت از نظارت ناگهانی دولت ابراز گیج کردند.
بسیاری از مردم ترجیح می دهند در حومه شهرها زندگی کنند، تا اینکه ساکنان شهر را گیج کنند.
bewilderment
سرگشتگی
befuddlement
سرگردانی
bemusement
مبهوت
puzzlement
گیج شدن
گیجی
perplexity
رمز و راز
mystification
بامزه سازی
bamboozlement
متلاشی شدن
bewilderedness
سردرگمی
discombobulation
حواس پرتی
confusedness
مه
distraction
مارپیچ
fog
درهم ریختن
maze
گره زدن
muddle
چرخیدن
tangle
سر خاراندن
whirl
گیج کردن
head-scratching
تعجب
stupefaction
شوکه شدن
daze
بی حوصلگی
حیرت، شگفتی
عدم قطعیت
stupor
عدم درک
disorientation
ترنس
astonishment
درهم ریختگی
uncertainty
incomprehension
haze
trance
muddledness
درك كردن
انتظار
آماده سازی
calm
آرام
composure
خونسردی
coolness
خنکی
dullness
کسالت
calmness
آرامش
unexcitement
بی هیجانی
