anneal
anneal - آنیل کردن
verb - فعل
UK :
US :
harden
سفت شدن
indurate
مقاوم
فولاد
تقویت
temper
خلق و خوی
toughen
سفت کردن
forge
ساختن
galvaniseUK
گالوانیزه انگلستان
galvanizeUS
گالوانیزه ایالات متحده
ruggedise
ناهموار کردن
thicken
غلیظ کردن
fortify
مستحکم کردن
فصل
inure
inure
stiffen
درشت کردن
rigidify
خشن کردن
coarsen
گوساله کردن
harshen
قدرت دادن به
beef up
انعطاف پذیر کنید
جامدسازی
make resilient
تنظیم
solidify
جوشاندن
سیمان
congeal
متحجر کردن
cement
سرد شدن
petrify
برنج
chill
خشک
braze
پختن
نشاسته
starch
flex
خم شدن
liquefy
مایع کردن
melt
ذوب شدن
soften
نرم کردن
weaken
تضعیف شود
جداگانه، مجزا
dissolve
حل کردن
dilute
رقیق کردن
لاغر
سهولت
ameliorate
بهبود بخشد
upset
ناراحت
discourage
دلسرد کردن
loosen
شل کردن
تقسیم کنید
dissuade
منصرف کردن
unfix
رفع مشکل
liquify
ادامه هید
بزرگنمایی کنید
enlarge
جدا کردن
disjoin
ناامید کردن
dishearten
صدمه
باز کن
بی قرار
unsettle
رها کردن
گازدار کردن
gasify
آب شدن
thaw
افراط کردن
indulge
از بین بردن
spoil
عدم تحمل
be intolerant
