backtracked
backtracked - عقب نشینی کرد
N/A - N/A
UK :
US :
ماضی ساده و ماضی از عقب نشینی
برای بازگشت به مسیری که به تازگی دنبال کرده اید
اینکه بگید منظورتون چیزی نبود که قبلا گفتید یا بگید نظرتون عوض شده
راه را اشتباه رفتیم و مجبور شدیم به عقب برگردیم تا به پیچ راست برسیم.
او عقب نشینی کرد: بسیار خوب، ممکن است من اشتباه کرده باشم.
افسران مجبور شدند از اظهارات خود عقب نشینی کنند.
او از انتقاداتش از این پیشنهاد عقب نشینی نکرد.
retracted
پس گرفته شد
backpedaledUS
ایالات متحده به عقب برگشت
backpedalledUK
با پدال عقب در انگلستان
reversed
معکوس شد
changed
تغییر کرد
rethought
دوباره فکر کرد
recanted
منصرف شد
withdrew
عقب نشینی کرد
withdrawn
برداشته شد
budged
تکان خورد
about-faced
در مورد چهره
نظرت عوض شد
ate your words
حرفاتو خورد
eaten your words
در مورد چهره انجام داد
backed down
در مورد صورت انجام داد
backed off
چرخشی انجام داد
backed out
یک دور برگشتی انجام داد
did an about-face
یک ولت فیس انجام داد
done an about-face
برگشت
did an about-turn
تجدید نظر شده
done an about-turn
افکار دومی داشت
did a U-turn
منع شده است
done a U-turn
فلیپ فلاپ شده
did a volte-face
done a volte-face
went back
gone back
reconsidered
had second thoughts
reneged
flip-flopped
پیشرفته
remained
باقی ماند
stayed
ماند