banished
banished - تبعید شد
N/A - N/A
UK :
US :
او به مدت یک سال به جزیره ای خالی از سکنه تبعید شد.
آنها را به خاطر سروصدا از کتابخانه بیرون کردند.
سعی کنید تمام افکار انتقام جویی را از ذهن خود دور کنید.
expelled
اخراج کرد
ejected
بیرون انداخته شد
exiled
تبعید شد
ousted
برکنار شد
dismissed
رد
evicted
خارج شده
expatriated
مستثنی شده است
excluded
تکفیر شد
deported
اُstracisedUK
excommunicated
طرد شده ایالات متحده
ostracisedUK
مسدود
ostracizedUS
آواره
barred
مسترد شد
displaced
بازگردانده شد
extradited
مسیریابی شده است
repatriated
حمل می شود
routed
ممنوع شد
transported
برگشت
banned
تعقیب کردند
bounced
مرخص شد
chased
غیرقانونی
discharged
رد شد
outlawed
سقوط کرد
rejected
راند
relegated
اکسترود شده است
drove off
جدا شده
expulsed
ممنوع شده است
extruded
isolated
outed
proscribed
included
مشمول
invited
دعوت کرد
brought
آورده شده
admitted
پذیرفته
بگذار وارد شود
asked
پرسید
encouraged
تشویق شد
welcomed
استقبال کرد
readmitted
مجددا پذیرفته شد
accepted
پذیرفته شده
received
اخذ شده
embraced
در آغوش گرفت
hailed
مورد استقبال قرار گرفت
held
برگزار شد
planted
کاشته شده
allowed
مجاز
offered hospitality to
پذیرایی کرد
kept
نگهداری می شود
fixt
تعمیر
permitted
مجاز است
incorporated
گنجانده شده است
fixed
درست شد
taken in
گرفته شده است
took in
در گرفت
holden
نگهدارنده
