blackguard

base info - اطلاعات اولیه

blackguard - گارد سیاه

noun - اسم

/ˈblækɡɑːrd/

UK :

/ˈblæɡɑːd/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [blackguard] در گوگل
description - توضیح

  • مردی که با دیگران بسیار بد رفتار می کند

  • a person usually a man who is not honest or fair and has no moral principles


    فردی که معمولاً مردی است که صادق یا منصف نیست و اصول اخلاقی ندارد

  • McQuaid was a drunken blackguard who was with me in the war.


    مک‌کوید یک گارد سیاه مست بود که در جنگ با من بود.

example - مثال
synonyms - مترادف
  • cheat


    تقلب

  • good-for-nothing


    بیمصرف

  • reprobate


    منتفی

  • swine


    گراز

  • beast


    جانور

  • blighter


    سوزاننده

  • bounder


    مرزدار

  • charlatan


    شارلاتان

  • fraudster


    کلاهبردار

  • rat


    موش صحرایی

  • scumbag


    آشغال

  • swindler


    حقه باز

  • trickster


    درمان

  • cur


    سگ

  • dog


    پاشنه


  • سگ شکاری

  • hound


    شپش

  • louse


    متخلف

  • miscreant


    فضول

  • rascal


    سرکش

  • rogue


    رذل

  • scoundrel


    فرد غیر اصولی

  • unprincipled person


    شرور

  • villain


    بدبخت

  • wretch


    اسکروت

  • scrote


    آستین دار

  • sleeveen


    اسپالپین

  • spalpeen


    متعفن

  • stinker


    تخم مرغ بد


  • cad

  • cad


antonyms - متضاد

  • قهرمان


  • saviourUK

  • heroine


    نجات دهنده آمریکا

  • saviourUK


    خوب

  • saviorUS


    نجات دهنده

  • goody


    مدافع

  • redeemer


    بشردوستانه

  • defender


    افسانه

  • humanitarian


    محافظ


  • تحویل دهنده

  • protector


    نگهبان

  • conservator


    رهایی بخش

  • deliverer


    پاراگراف

  • guardian


    پس انداز

  • rescuer


    نگهدارنده

  • liberator


    نورانی

  • paragon


    کار نیکوتر

  • saver


    زن شجاع

  • preserver


    مرد شجاع

  • luminary


    شوالیه در زره درخشان

  • do-gooder


    زن بزرگ

  • brave woman


    مرد بزرگ


  • فرشته ی محافظ

  • brave man


    نمونه درخشان

  • knight in shining armor


    سامری خوب



  • guardian angel


  • shining example



  • Good Samaritan


لغت پیشنهادی

prefaced

لغت پیشنهادی

nevada

لغت پیشنهادی

braconid