bookie

base info - اطلاعات اولیه

bookie - کتابدار

noun - اسم

/ˈbʊki/

UK :

/ˈbʊki/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [bookie] در گوگل
description - توضیح
  • a bookmaker


    یک کتابفروش

  • informal for bookmaker


    غیر رسمی برای شرط بندی

  • a person whose business is accepting and paying out money risked on a particular result of something esp. horse races


    شخصی که کسب و کارش در حال پذیرش و پرداخت پول در معرض خطر یک نتیجه خاص از چیزی است، به عنوان مثال. مسابقات اسب دوانی

  • Their other great cause for concern is the access children could gain to virtual casinos and bookies.


    یکی دیگر از دلایل مهم آنها برای نگرانی دسترسی کودکان به کازینوهای مجازی و کتابداران است.

  • His bookie gave him two months to pay.


    دفتردار او دو ماه به او فرصت داد تا پرداخت کند.

  • Ira Sanchez offered a bet and the bookie took it on the nod.


    ایرا سانچز یک شرط بندی پیشنهاد کرد و بازیکن با سر آن را قبول کرد.

  • I couldn't believe the bookies were giving 9/1 for Leeds to win the whole thing on Sat. morning.


    نمی‌توانستم باور کنم که شرکت‌کنندگان در بازی 9/1 به لیدز می‌دادند تا کل مسابقه را در شنبه برنده شود. صبح.

  • But the bookie was already out hiring frighteners and the bet had to stand.


    اما دفتردار از قبل داشت افراد ترسناک را استخدام می کرد و شرط باید پابرجا می ماند.

example - مثال
synonyms - مترادف
  • turf accountant


    حسابدار چمن

antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

sea

لغت پیشنهادی

blasted

لغت پیشنهادی

aikido