biker
biker - دوچرخه سوار
noun - اسم
UK :
US :
کسی که موتورسیکلت سواری می کند، به ویژه به عنوان بخشی از یک گروه
کسی که دوچرخه سواری میکنه
عضوی از گروهی از افراد موتورسیکلت سوار
کسی که موتورسیکلت یا دوچرخه سواری می کند
باسن ژاکتهای دوچرخهسواری مشکی را دوباره پیدا کرد و در آنها حالت گرفت و به تمسخر گرفت و آنها را در کلاس پوشید.
دوچرخه سوار مرد به دنبال زن برای تفریح در تور می گردد.
On weekends the Hub buzzes with fellow mountain bikers and outdoor enthusiasts resting and socializing.
در تعطیلات آخر هفته هاب با دوچرخه سواران کوهستانی و علاقه مندان به فضای باز که استراحت و معاشرت می کنند سروصدا می کند.
او تروی آیکمن نیست، اما یک دوچرخه سوار یا یک دیوانه شیشه خوار هم نیست.
و حتی پلیس تمایلی به خراب کردن روز دوچرخه سواران نداشت.
Pasaret's friends describe him as being like a preppy nerd picking a fight in the toughest biker bar in town.
دوستان پاسارت او را بهعنوان یک آدم قلابی پیشگام توصیف میکنند که در سختترین بار دوچرخهسواری شهر دعوا میکند.
هنگامی که شیک دوچرخه سواری در ناهار زنانه ظاهر شد، جوانان تحت فشار قرار گرفتند تا ظاهر جدیدی پیدا کنند.
motorcyclist
موتورسوار
racer
مسابقه دهنده
rider
سوار
scrambler
اسکرامبلر
bikie
دوچرخه
cyclist
دوچرخه سوار
motorbiker
موتور سوار
bicyclist