interviewed

base info - اطلاعات اولیه

interviewed - مصاحبه کرد

N/A - N/A

ˈɪn.t̬ɚ.vjuː

UK :

ˈɪn.tə.vjuː

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [interviewed] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • We've had 200 applicants for the job but we only plan to interview about 20 of them.


    ما 200 متقاضی برای این شغل داشته ایم، اما ما فقط قصد داریم با 20 نفر از آنها مصاحبه کنیم.

  • Who's the most famous person you've ever interviewed on TV?


    معروف ترین فردی که تا به حال در تلویزیون با او مصاحبه کرده اید چه کسی بوده است؟

  • Police are interviewing a 43-year-old man in connection with the murder.


    پلیس در حال مصاحبه با مرد 43 ساله در ارتباط با قتل است.

  • I interviewed for several jobs but I didn't get any of them.


    من برای چندین شغل مصاحبه کردم اما به هیچ کدام از آنها نرسیدم.

  • He's a good candidate on paper but he didn't interview well.


    او روی کاغذ کاندیدای خوبی است، اما خوب مصاحبه نکرد.

synonyms - مترادف
  • asked


    پرسید

  • enquiredUK


    درخواست شد انگلستان

  • queried


    پرس و جو شد

  • questioned


    مورد سوال قرار گرفت

  • quizzed


    سوال کرد

  • grilled


    کباب شده

  • interrogated


    مورد بازجویی قرار گرفت

  • probed


    کاوش شده

  • examined


    مورد بررسی قرار گرفت

  • inquiredUS


    ایالات متحده را درخواست کرد

  • investigated


    فشرده شده است

  • pressed


    پرست

  • prest


    ایالات متحده را مورد بررسی قرار داد

  • scrutinizedUS


    نقاشی شده

  • canvassed


    تعلیمی

  • catechized


    بررسی شد

  • checked


    معاینه متقابل

  • cross-examined


    تفتیش عقاید

  • inquisitioned


    پمپاژ شده

  • pumped


    متقابل سوال شده

  • cross-questioned


    پرسیده شد

  • enquired of


    احساس کرد

  • felt out


    متوجه شدم فهمیدن پی بردن


  • اصابت

  • hit


    ضربه زدن


  • پرس و جو کرد

  • made inquiries


    سوزن زده

  • needled


    یک سوال به


  • اطلاعات درخواست شده

  • requested information


    اطلاعات درخواستی از

  • requested information of


antonyms - متضاد
  • answered


    جواب داد

  • replied


    پاسخ داد

  • responded


    توضیح داد

  • retorted


    متذکر شد

  • explained


    بازگشت

  • remarked


    گفت

  • returned


    نظر داد

  • said


    به دنبال

  • sayed


    واکنش نشان داد

  • told


    بازخورد داده شد

  • answered back


    به عقب شلیک کرد

  • commented


    برگشت صحبت کرد

  • followed up


    برگشت

  • reacted


    برگشت با

  • feedbacked


    برگشت به


  • talked back


  • back talked


  • came back


  • came back with


  • got back to


لغت پیشنهادی

smoker

لغت پیشنهادی

amnion

لغت پیشنهادی

lighters