adeptly
adeptly - ماهرانه
adverb - قید
UK :
US :
کارگردان به طرز ماهرانه ای عناصر ترسناک و درام را با داستان علمی تخیلی ترکیب می کند.
کینگ و کارکنانش مذاکرات را به خوبی مدیریت کردند.
او ماهرانه سوال را به من برگرداند.
proficiently
ماهرانه
masterly
استادانه
expertly
توانا
deftly
شایستگی
ably
خوب
masterfully
به طرز ماهرانه ای
adroitly
هنرمندانه
capably
به طور کامل
competently
به طور موثر
دستی
skillfully
نرم
artfully
عالی
consummately
به نرمی
dexterously
به طرز شگفت انگیزی
skilfully
به صورت حرفه ای
efficiently
مطمئنا
زیرک
handily
با مهارت
dextrously
با تخصص
slickly
قابل تحسین
excellently
به آسانی
smoothly
بدون زحمت
prodigiously
professionally
sure-handedly
nimbly
with expertise
admirably
effortlessly
amateurishly
به صورت آماتوری
artlessly
بی هنر
incapably
ناتوان
incompetently
به طور ناکارآمد
inefficiently
به طور نامناسب
ineptly
به طور غیر کارشناسی
inexpertly
ضعیف
poorly
بدون مهارت
unskillfully
بی تکلف
unpretentiously
بدون تاثیر
unaffectedly
به طور طبیعی
به طور هوشمندانه
ingenuously
خالصانه
sincerely
بی فریب
guilelessly
به طور غیرواقعی
unfeignedly
به طور ناکافی
inadequately
بد
ناشیانه
clumsily
به طرز ناجور
awkwardly
بداخلاقی
maladroitly
به طرز بی نظمی
bunglingly
با ناپسندی
ungracefully
بی ظرافت
inelegantly
بی رحمانه
gracelessly
به طرز عجیبی
gawkily
سرگردانی
fumblingly
به طرز چشمگیری
unskilfully
شلخته
gauchely
به سختی
sloppily
