Brit

base info - اطلاعات اولیه

Brit - بریتانیایی

N/A - N/A

brɪt

UK :

brɪt

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [Brit] در گوگل
description - توضیح
  • someone from Britain


    کسی از بریتانیا

  • written abbreviation for Britain or British


    مخفف نوشته شده برای بریتانیا یا بریتانیا

  • a British person


    یک فرد بریتانیایی

  • short form ofBritish


    شکل کوتاه انگلیسی

  • Madonna performed at the Brits in 1995 but was snubbed herself three years later.


    مدونا در سال 1995 در بریتانیا اجرا کرد اما سه سال بعد خودش را نادیده گرفتند.

  • But the Brits come out tops for humour.


    اما بریتانیایی ها برای شوخ طبعی ظاهر می شوند.

  • This saw off 27 of the 64 challengers, including most of the Brits.


    با این کار، 27 نفر از 64 رقیب، از جمله بیشتر بریتانیایی ها، شکست خوردند.

  • I act in a consultative capacity to the Brits, when it comes to pools and patio windows.


    وقتی صحبت از استخرها و پنجره‌های پاسیو به میان می‌آید، در مقام مشاوره با بریتانیایی‌ها عمل می‌کنم.

  • The Brits are home first Down Under.


    بریتانیایی ها ابتدا Down Under خانه هستند.

  • The Brits weren't stupid; they had a winner there.


    بریتانیایی ها احمق نبودند. آنها یک برنده در آنجا داشتند.

example - مثال

  • از لباس هایشان می شد فهمید که بریتانیایی هستند.

  • The company has named a Brit to head its worldwide pharmaceutical operations.


    این شرکت یک بریتانیایی را به عنوان سرپرست عملیات دارویی خود در سراسر جهان معرفی کرده است.

synonyms - مترادف
  • Briton


    بریتانیایی

  • Anglo-Saxon


    آنگلوساکسون

  • Britisher


    آهک

  • limey


    پومی

  • pommy


    مرد ولزی

  • Welshman


    بریتفگ

  • Britfag


antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

intuitively

لغت پیشنهادی

beheld

لغت پیشنهادی

robbery