airbrushed
base info - اطلاعات اولیه
airbrushed - ایربراش شده
N/A - N/A
ˈer.brʌʃ
UK :
ˈeə.brʌʃ
US :
family - خانواده
google image
description
-
توضیح
ماضی ساده و ماضی از ایربراش
استفاده از ایربراش برای پوشاندن یا بهبود ظاهر چیزی
نشان دادن چیزی به عنوان متفاوت از آنچه واقعاً هست
example
-
مثال
pictures of airbrushed models
عکس های مدل های ایربراش
It's so obvious in the photo that her wrinkles have been airbrushed out (= removed from the photograph with an airbrush).
در عکس به قدری مشخص است که چین و چروک هایش با ایربراش پاک شده است (= با ایربراش از عکس حذف شده است).
It's almost as if the revolutionary leaders have been airbrushed out of history (= ignored by the official version of history ).
تقریباً مثل این است که رهبران انقلاب از تاریخ خارج شده اند (= نسخه رسمی تاریخ نادیده گرفته شده اند).
synonyms
-
مترادف
antonyms
-
متضاد