illustrated

base info - اطلاعات اولیه

illustrated - نشان داده شده است

adjective - صفت

/ˈɪləstreɪtɪd/

UK :

/ˈɪləstreɪtɪd/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [illustrated] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • an illustrated textbook


    یک کتاب درسی مصور

  • a beautifully/lavishly illustrated work


    اثری با مصور زیبا/فوق العاده

  • a beautifully illustrated book/old manuscript


    کتاب/نسخه خطی قدیمی با مصور زیبا

  • The lecturer illustrated his point with a diagram on the blackboard.


    مدرس نظر خود را با نموداری روی تخته سیاه نشان داد.

  • This latest conflict further illustrates the weakness of the UN.


    این درگیری اخیر بیشتر ضعف سازمان ملل را نشان می دهد.


  • این نمایشگاه چگونگی تکامل حیات از آب را نشان خواهد داد.

synonyms - مترادف
  • graphical


    گرافیکی

  • pictorial


    تصویری

  • illustrational


    مصور

  • illustrative


    گویا

  • photographic


    عکاسی

  • graphic


    تصویر شده است

  • pictographic


    آراسته

  • pictoric


    شمایل نگاری

  • pictured


    نقاشی شده

  • adorned


    به تصویر کشیده

  • iconographic


    دیداری

  • painted


    تزئین شده است

  • portrayed


    به تصویر کشیده شده است


  • کشیده شده

  • decorated


    ترسیم شده است

  • depicted


    نماد انگلستان

  • depictive


    نماد ایالات متحده

  • drawn


    تزئین شده

  • embellished


    نمایندگی

  • sketched


    با نقاشی

  • symbolisedUK


    با تصاویر

  • symbolizedUS


    با طرح ها

  • delineated


    در عکس ها

  • ornamented


    در تصاویر

  • represented


  • with drawings


  • with pictures


  • with illustrations


  • with sketches


  • in photographs


  • in pictures


antonyms - متضاد
  • disproved


    رد کرد

  • disproven


    رد شد

  • refuted


    مغایرت داشت

  • contradicted


    به چالش کشیده شد

  • challenged


    تکذیب کرد

  • rebutted


    گیج شده

  • belied


    نقض شد

  • confounded


    مورد بحث

  • contravened


    تایید نشد

  • controverted


    باطل شد

  • denied


    نفی کرد

  • disconfirmed


    وتو کرد

  • invalidated


    مخالف

  • negated


    بی اعتبار شده است

  • confuted


    مقابله کرد

  • vetoed


    مورد مناقشه قرار گرفت

  • opposed


    تضعیف شده است

  • discredited


    سلب مسئولیت کرد

  • countered


    انصراف داد

  • rejected


    لغو شد

  • disputed


    مواجه شد

  • undermined


    مورد اعتراض

  • repudiated


    معکوس شد

  • disclaimed


    پرس و جو شد

  • renounced


  • quashed


  • confronted


  • counteracted


  • impugned


  • reversed


  • queried


لغت پیشنهادی

embellish

لغت پیشنهادی

ASAP

لغت پیشنهادی

bend