attributive
attributive - نسبتی
adjective - صفت
UK :
US :
describing and coming before a noun. For example in the phrase ‘big city’, ‘big’ is an attributive adjective, and in the phrase ‘school bus’, ‘school’ is a noun in an attributive position.
توصیف و آمدن قبل از یک اسم. به عنوان مثال، در عبارت «شهر بزرگ»، «بزرگ» یک صفت اسنادی است و در عبارت «اتوبوس مدرسه»، «مدرسه» اسمی است که در موقعیت اسنادی قرار دارد.
(موقعیت یا استفاده از صفت، اسم یا عبارت) قبل از اسم
از یک صفت، اسم، ضمیر یا عبارتی که قبل از اسمی که توصیف می کند قرار می گیرد
Third it is noteworthy that the question appropriate to predicate qualifying position is different from that for the postnominal attributive adjectives.
ثالثاً، قابل توجه است که سؤالی که برای موقعیت واجد شرایط محمول مناسب است با صفت های اسنادی پس اسمی متفاوت است.
Parallel to the division of adjunct, we may divide sub-clauses into attributive clauses, predicative clauses and adverbial clauses.
به موازات تقسیم الحاقی، ممکن است زیرشاخه ها را به بندهای اسنادی، جملات اعتباری و جملات قید تقسیم کنیم.
When a quotation is followed by an attributive phrase the comma is placed within the quotation marks.
هنگامی که یک نقل قول با یک عبارت اختصاصی همراه می شود، کاما در داخل علامت نقل قول قرار می گیرد.
در «آسمان آبی» و «یک تجارت خانوادگی»، «آبی» و «خانواده» نسبت داده میشوند.
در «حرکت ناگهانی»، «ناگهانی» صفتی در مقام انتساب است.
In the television aerial, television is a noun used in an attributive way.
در «آنتن تلویزیونی»، «تلوزیون» اسمی است که به صورت اسنادی استفاده می شود.
an attributive noun
یک اسم نسبتی
در «زن جوان»، «جوان» صفتی در مقام اسناد است.
modifying
در حال اصلاح
preceding
قبلی
prenominal
پیش اسمی
qualifying
واجد شرایط بودن
predicative
اعتباری