axial
axial - محوری
adjective - صفت
UK :
US :
relating to or around a real or imaginary straight line going through the centre of an object that is spinning, or a line that divides a symmetrical shape into two equal halves
مربوط به یا اطراف یک خط مستقیم واقعی یا خیالی که از مرکز جسمی که در حال چرخش است می گذرد، یا خطی که یک شکل متقارن را به دو نیمه مساوی تقسیم می کند.
مربوط به یک خط خیالی از مرکز بدن است
relating to the axis (= the second of the small bones in the neck that form the spine and support the skull)
مربوط به محور (= دومین استخوان از استخوان های کوچک در گردن که ستون فقرات را تشکیل می دهد و جمجمه را نگه می دارد)
an axial road
یک جاده محوری
مرکزی
رئیس
اصلی
کلید
اولیه
غالب
در درجه نخست
foremost
منتهی شدن
ضروری است
predominant
اولین
اساسی
استاد
برترین
پایه ای
paramount
حیاتی
کانونی
cardinal
فراگیر
نخست وزیر
focal
سرمایه، پایتخت
overriding
هسته
premier
بالاترین
محوری
نخست
برجسته
highest
حکم می کند
pivotal
ruling
salient
staple
