bandy
base info - اطلاعات اولیه
bandy - باندی
adjective - صفت
/ˈbændi/
UK :
/ˈbændi/
US :
family - خانواده
google image
description
-
توضیح
انحنای پاهای بنددار در زانو
(پاها) خم شدن در زانو
دو راننده او دن رانته باندی، بلوند سفید و اریک میگر قد بلند و موهای پشمالو هستند.
من یک چشم رئیس و دندان های دراز و پاهای باندی داشتم... اما مامانم عاشق من بود.
synonyms
-
مترادف
تبادل
تجارت
swap
مبادله
interchange
متقابل کردن
reciprocate
معامله پایاپای
barter
بده و بستان
عبور و مرور
معامله کردن
transact
ترافیک
کامیون
معامله در
شبکه
تعویض
معامله
جایگزین
substitute
معامله را قطع کن
انجام معامله
انجام تجارت در
ترافیک در
دیکر
تغییر مکان
dicker
تغییر دادن
جایگزین کردن
مذاکره کنند
رفت و آمد
به ... تبدیل کن
commute
مبادله کنید
دستفروشی
swap over
خرید و فروش
peddle
antonyms
-
متضاد
سر راست