blackballed
base info - اطلاعات اولیه
blackballed - گلوله سیاه شده
N/A - N/A
ˈblæk.bɑːl
UK :
ˈblæk.bɔːl
US :
family - خانواده
google image
synonyms
-
مترادف
vetoed
وتو کرد
voted against
رای مخالف داد
downed
سقوط کرد
killed
کشته شده
negatived
منفی شده
nixed
نکس شده
شلیک کرد
rejected
رد شد
turned down
را رد کرد
refused
رد
negated
نفی کرد
squashed
له شده
برش
قرار دادن
تمامش کن
متوقف کردن
کیبوش را بپوش
banned
ممنوع شد
prohibited
ممنوع است
forbid
منع
disallowed
غیر مجاز
said ‘no’ to
گفت نه به
blocked
مسدود
interdicted
رای منفی داد
voted down
انگشت شست را به پایین داد
با توجه به شست پایین به
لغو شد
dismissed
ممنوع شده است
overruled
غیرقانونی
proscribed
outlawed