blanching

base info - اطلاعات اولیه

blanching - بلانچینگ

N/A - N/A

blæntʃ

UK :

blɑːntʃ

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [blanching] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • While most people would blanch at the prospect of so much work Daniels seems to enjoy it.


    در حالی که اکثر مردم از چشم انداز کار زیاد خوشحال می شوند، به نظر می رسد دنیلز از آن لذت می برد.

  • blanched almonds


    بادام سفید شده

synonyms - مترادف
  • whitening


    سفید کردن

  • paling


    رنگ پریدگی

  • lightening


    روشن شدن

  • waning


    رو به زوال

  • draining


    تخلیه


  • رنگ پریده شدن

  • going white


    سفید شدن

  • becoming pale


    در حال رشد کم رنگ

  • going pale


    محو شدن

  • turning white


    بلنچینگ

  • turning pale


    رنگش را از دست می دهد


  • going pallid


  • growing pallid


  • turning pallid


  • becoming pallid


  • becoming white


  • bleaching


  • fading


  • blenching


  • losing its colour


antonyms - متضاد
  • darkening


    تاریک شدن

  • blushing


    خجالت زدگی

  • deepening


    عمیق شدن

  • embrowning


    گلدوزی کردن

  • coloringUS


    رنگ آمیزی ایالات متحده

  • colouringUK


    رنگ آمیزی انگلستان

  • facing


    رو به رو


  • ملاقات

لغت پیشنهادی

willfully

لغت پیشنهادی

anarchism

لغت پیشنهادی

waffling