blanching
blanching - بلانچینگ
N/A - N/A
UK :
US :
فاعل فاعل از سفید کردن
رنگ پریده شدن، مثلاً به این دلیل که شوکه شده اید
تا گیاه را با پوشاندن آن کمرنگ کند تا در هنگام رشد نور به آن نرسد
to put vegetables or similar foods into boiling water for a few minutes to make them white remove the skins, get rid of strong flavours, or prepare them for freezing
سبزیجات یا غذاهای مشابه را برای چند دقیقه در آب جوش قرار دهید تا سفید شوند، پوست آن ها جدا شود، طعم های تند از بین برود یا برای انجماد آماده شوند.
whitening
سفید کردن
paling
رنگ پریدگی
lightening
روشن شدن
waning
رو به زوال
draining
تخلیه
رنگ پریده شدن
going white
سفید شدن
becoming pale
در حال رشد کم رنگ
going pale
محو شدن
turning white
بلنچینگ
turning pale
رنگش را از دست می دهد
going pallid
growing pallid
turning pallid
becoming pallid
becoming white
bleaching
fading
blenching
losing its colour
darkening
تاریک شدن
blushing
خجالت زدگی
deepening
عمیق شدن
embrowning
گلدوزی کردن
coloringUS
رنگ آمیزی ایالات متحده
colouringUK
رنگ آمیزی انگلستان
facing
رو به رو
ملاقات