butchering
base info - اطلاعات اولیه
butchering - قصابی
N/A - N/A
ˈbʊtʃ.ɚ
UK :
ˈbʊtʃ.ər
US :
family - خانواده
google image
description
-
توضیح
فاعل فاعل از قصاب
برای کشتن یا بریدن حیوانی برای گوشت
کشتن مردم به شیوه ای بسیار خشونت آمیز یا در تعداد زیاد
با انجام دادن یا برخورد بسیار بد با آن چیزی را به طور کامل خراب کردن
example
-
مثال
او خوک پرورش می دهد و گوشت خود را قصاب می کند.
اینجاست که کشاورزان دام های خود را برای قصابی آورده اند.
کامیون جوجه های تازه قصابی را حمل می کرد.
او هزاران نفر را قصابی کرد.
غیرنظامیان غیرمسلح توسط نیروهای اشغالگر قصابی می شوند.
او شکایت کرد که فیلمنامه نویسان تلویزیون داستان او را قصابی کرده اند.
طاقت شنیدن سرود ملی مان را نداشتم که اینطور قصابی شود.
antonyms
-
متضاد
صلح
