bailey
bailey - بیلی
noun - اسم
UK :
US :
یک محوطه باز در داخل دیوار بیرونی یک قلعه
محوطه باز داخل دیوار بیرونی یک قلعه
This is a very special but long-abandoned eighteenth-century garden laid out on the remains of a medieval motte and bailey castle.
این یک باغ بسیار خاص اما مدتها متروکه متعلق به قرن هجدهم است که بر روی بقایای یک قلعه قرون وسطایی موت و بیلی ساخته شده است.
Builth Castle Formidable earthworks remains of a substantial motte and bailey.
قلعه ساخته شده از کارهای خاکی قابل توجهی باقی مانده است.
دوباره به درون بیلی یخ زده سرگردان شدیم.
یک بیلی درونی وجود داشت که شامل ساختمان های بسیار مهم بود.
Outside this was a citadel, fortified like the inner bailey, but containing a greater number of buildings.
بیرون این یک ارگ بود که مانند بیلی داخلی مستحکم بود، اما دارای تعداد بیشتری ساختمان بود.
در بیلی بیرونی، افسری فریاد می زد که یک دروازه روغن کاری شده است.
عبایش را جمع کرد و وارد بیلی شد، مکانی آرامتر از روز قبل.
و چگونه جرأت کرد او را مانند یک رعیت اینجا در بیلی رها کند؟
دیوار
barricade
سد
fortification
استحکامات
rampart
بارو
bulwark
سنگر
blockade
محاصره
breastwork
سینه کاری
embankment
خاکریز
parapet
جان پناه
stockade
استوک
palisade
پالیز
defenceUK
دفاع بریتانیا
defenseUS
دفاع آمریکا
مانع
bastion
کارهای خاکی
earthwork
دور زدن
circumvallation
حصار
دژ
fort
بیرون کار کردن
outwork
حفاظت
نبرد
battlement
تکیه گاه
buttress
والوم
vallum
نرده
balustrade
باربیکن
barbican
بارتیزان
bartizan
حمایت کردن
امنیت
دیوار دفاعی
fortress