beholden
beholden - بنگر
adjective - صفت
UK :
US :
احساس می کنید نسبت به کسی وظیفه دارید زیرا او کاری برای شما انجام داده است
احساس می کنید نسبت به کسی که کاری برای شما انجام داده وظیفه دارید
در نتیجه، این گروهی بود که آنها بیش از همه به آنها توجه داشتند.
آنها وابسته به ماشین غالب برتون/براون دموکرات نیستند.
او دوست نداشت که وابسته به کسی باشد.
او می خواست مستقل باشد و وابسته به هیچ کس نباشد.
آنها از یارانه های دولتی بهره نمی برند و بنابراین در اختیار دولت نیستند.
obliged
موظف است
obligated
بدهکار
indebted
مقید شده است
bound
محدود شده است
bounden
مسئول
مقید به وظیفه
duty-bound
مقید به افتخار
honour-bound
در بدهی کسی
تحت یک تعهد
under an obligation
تحت تعهد
در بدهی
در هاک
in hock
روی یک رشته
روی زبانه
متعهد شد
pledged
مجبور
committed
سپاسگزار
compelled
ضروری
grateful
مجبور شد
required
قرارداد
forced
اصرار کرد
contracted
تحت اجبار
urged
قدردان
under compulsion
گره خورده است
appreciative
قرارداد شده است
thankful
برده شده
tied
مدیون کسی تشکر
indentured
به وظیفه فراخوانده شده است
enslaved
ingrateful
قدر نشناس