biggie
biggie - بزرگ
noun - اسم
UK :
US :
امسال قرار است بزرگترین در حرفه او باشد!
فیلم جدید او در تابستان امسال بازیگر بزرگ هالیوود خواهد بود.
فینگر فود با بچه ها یک موضوع بزرگ است.
ما یک مشتری جدید داریم، و این موضوع بزرگی است.
bigwig
بزرگ
heavyweight
سنگین وزن
honcho
هونچو
سنگین
kahuna
کاهونا
kingpin
شاه سنجاق
nob
ناب
kingfish
شاه ماهی
nabob
ناباب
nawab
نواب
نوک ها
nibs
چرخ
پاگنده
bigfoot
شخص خیلی مهم
VIP
فرد مشهور
ستاره
کله گنده
بزرگ تایمر
big-timer
چرخ بزرگ
ضربه زن سنگین
heavy hitter
تفنگ بزرگ
لیگ بزرگ
big leaguer
پنیر بزرگ
گربه چاق
لیگ برتر
major leaguer
پسر بزرگ
نام بزرگ
بالا-مک
high-muck-a-muck
پر از کثافت
high-muckety-muck
کثافت
muck-a-muck
lightweight
سبک وزن
هيچ كس
nonentity
عدم وجود
هیچ چی
shrimp
میگو
twerp
twerp
whippersnapper
شلاق زن
zero
صفر
zilch
زیلچ
cypherUK
cypherUK
cipherUS
cipherUS
pygmy
پیگمی
insignificancy
بی اهمیتی
dwarf
آدم کوتوله
insect
حشره
عدد
snippersnapper
تک تیرانداز
pigmy
خوک
morsel
لقمه
nullity
بطلان
pipsqueak
pipsqueak
squit
اسکیت
squirt
سرپیچ کردن
snip
تکه تکه کردن
ناشناخته
stripling
راه راه
malapert
مالاپرت
mediocrity
متوسط بودن
minx
میکس
brat
دلهره
puppy
توله سگ