bodice

base info - اطلاعات اولیه

bodice - تنه

noun - اسم

/ˈbɑːdɪs/

UK :

/ˈbɒdɪs/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [bodice] در گوگل
description - توضیح
  • the part of a woman’s dress above her waist


    قسمتی از لباس یک زن بالای کمرش

  • a tight-fitting woman’s waistcoat, worn over a blouse in former times


    یک جلیقه زنانه تنگ که در زمان‌های گذشته روی بلوز می‌پوشیدند

  • a piece of a woman’s underwear that covers the upper part of her body


    تکه ای از لباس زیر یک زن که قسمت بالایی بدن او را می پوشاند

  • the upper part of a woman's dress


    قسمت بالایی لباس زنانه

  • a piece of women's underwear that fits tightly to the body above the waist, worn in the past


    یک تکه لباس زیر زنانه که محکم به بدن بالای کمر می‌آید که در گذشته می‌پوشیدند

  • the upper part of a woman’s dress


    نیم تنه محکم روی سینه کوچک Comfort کاملاً پایین کشیده شده بود.

  • The tightly fitting bodice was cut quite low over Comfort's small bosom.


    گردن بلند و برازنده‌اش به خط گرد و محکم تنه‌اش خمیده شد.

  • Her long graceful neck curved into the round firm line of her bodice.


    دوباره روی زانوهایش نشست و تنه او را باز کرد.

  • He sat back on to his knees and undid her bodice.


    اندام بریده شده شانه های جوان و فشرده او را نشان می داد.

  • The cut-in bodice revealed her youthful, toned shoulders.


    سه زن جوان در لبه های اتاق نشسته بودند. آنها در اندام اندک خود خسته و کمی سرد به نظر می رسیدند.

  • Three young women sat around the edges of the room; they looked bored and a little cold in their scanty bodices.


    زنان اندام های تنگ را روی دامن بلند می پوشند.

  • The women wear tight bodices over a long flowing skirt.


example - مثال
  • She was wearing a ballgown with a fitted bodice.


    او یک لباس مجلسی با اندام متناسب پوشیده بود.

synonyms - مترادف
  • blouse


    بلوز

  • pullover


    پلیور

  • turtleneck


    یقه یقه اس

  • middy


    وسط


  • پوسته

  • slipover


    لغزیدن روی

  • T-shirt


    تی شرت

  • bodysuit


    لباس بدن

  • V-neck


    یقه هفت

antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

similar

لغت پیشنهادی

ante

لغت پیشنهادی

kinds