filtered

base info - اطلاعات اولیه

filtered - فیلتر شده

N/A - N/A

ˈfɪl.t̬ɚ

UK :

ˈfɪl.tər

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [filtered] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • News filtered down to us during the day.


    اخبار در طول روز برای ما فیلتر شد.

  • Reports about an accident began to filter in.


    گزارش‌های مربوط به یک تصادف شروع به فیلتر کردن کردند.

  • Sunlight filtered through the branches.


    نور خورشید از میان شاخه ها عبور می کند.

  • The water is filtered to remove any impurities.


    آب فیلتر می شود تا هرگونه ناخالصی از بین برود.

  • Devices in the two chimneys would filter (out) (= remove) radioactive dust.


    دستگاه‌های موجود در دودکش‌ها گرد و غبار رادیواکتیو را فیلتر می‌کنند.

  • This command filters the search results by location.


    این دستور نتایج جستجو را بر اساس مکان فیلتر می کند.

  • The software is well suited to small mobile phone screens because it filters out unnecessary information.


    این نرم افزار برای نمایشگرهای کوچک تلفن همراه مناسب است زیرا اطلاعات غیر ضروری را فیلتر می کند.

  • Most email apps use spam filtering tools.


    اکثر برنامه های ایمیل از ابزارهای فیلتر اسپم استفاده می کنند.

synonyms - مترادف
  • purified


    تصفیه شده

  • strained


    تحت فشار قرار گرفته است

  • clarified


    روشن شد

  • riddled


    سرگردان

  • sifted


    الک شده

  • cleared


    پاک شد

  • filtrated


    فیلتر شده

  • refined


    تمیز کرد

  • sieved


    غربال شده است

  • cleaned


    تحت درمان

  • screened


    تقطیر شده

  • treated


    جریمه شد

  • distilled


    درهم ریخته

  • fined


    ضد آلودگی

  • garbled


    فرآوری شده

  • decontaminated


    برنده شد

  • processed


    خالص ساخته شده است

  • winnowed


    از فیلتر عبور کرد

  • made pure


    جدا از هم

  • passed through a filter


    کمیاب شده است

  • cleansed


    توری شده

  • separated


    اصلاح شد

  • rarefied


    ضد عفونی شده ایالات متحده

  • griddled


    پیچ شده

  • rectified


    sanitisedUK

  • sanitizedUS


    از صافی عبور دهید

  • bolted


    ضد عفونی شده

  • sanitisedUK


    تصعید شده

  • put through a sieve


  • disinfected


  • sublimated


antonyms - متضاد
  • unfiltered


    بدون فیلتر

لغت پیشنهادی

mightily

لغت پیشنهادی

teaching

لغت پیشنهادی

saints