fussing

base info - اطلاعات اولیه

fussing - سر و صدا کردن

N/A - N/A

fʌs

UK :

fʌs

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [fussing] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • Please stop fussing - the food's cooking and there's nothing more to do until the guests arrive.


    لطفاً دست از سر و صدا کردن بردارید - غذا در حال پختن است و تا آمدن مهمان ها دیگر کاری برای انجام دادن وجود ندارد.

  • It irritates me the way she's always fussing with her hair!


    این مرا عصبانی می کند که او همیشه با موهایش درگیر است!

synonyms - مترادف
  • worrying


    نگران کننده

  • disturbing


    مزاحم

  • upsetting


    ناراحت كننده

  • bothering


    ناراحت کننده

  • distressing


    تحریک کننده

  • perturbing


    متلاشی کننده

  • unsettling


    هشدار دهنده

  • agitating


    مربوط به

  • discomposing


    ناامید کننده

  • alarming


    متلاطم

  • disquieting


    بیمار

  • concerning


    منحرف کننده

  • dismaying


    پریشان کردن

  • troubling


    شکننده

  • flurrying


    بی بند و باری

  • discomforting


    ورزش کردن

  • ailing


    پرخاشگر

  • distracting


    لغو کردن

  • distempering


    خارج شدن از ریل

  • frazzling


    تاکید می کند

  • unhinging


    ترسیدن

  • alaruming


    چف کردن

  • exercising


    خورش

  • hagriding


  • undoing


  • derailing


  • fretting


  • stressing


  • fearing


  • chafing


  • stewing


antonyms - متضاد
  • calming


    فرو نشاندن

  • composing


    آهنگسازی

  • quieting


    ساکت کننده

  • settling


    حل و فصل

  • soothing


    آرامش بخش

  • tranquillisingUK


    tranquillisingUK

  • tranquilizingUS


    آرامش بخش ایالات متحده

  • getting into perspective


    وارد شدن به چشم انداز

لغت پیشنهادی

narration

لغت پیشنهادی

happier

لغت پیشنهادی

boldface