boldface

base info - اطلاعات اولیه

boldface - پررنگ

N/A - N/A

ˈboʊld.feɪs

UK :

ˈbəʊld.feɪs

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [boldface] در گوگل
description - توضیح
  • a way of printing letters that makes them thicker and darker than normal


    روشی برای چاپ حروف که آنها را ضخیم تر و تیره تر از حد معمول می کند

  • letters printed in a dark thick style


    حروف چاپ شده به سبک تیره و ضخیم

  • printed in a dark thick style


    به سبک تیره و ضخیم چاپ شده است


  • فردی که نامش برای عموم مردم بسیار شناخته شده است

  • showing no shame or embarrassment about doing something bad


    نشان دادن هیچ شرم یا خجالت از انجام کار بد

  • Also boldface and italic formatting disappears.


    همچنین، قالب بندی پررنگ و مورب ناپدید می شود.

  • In version 4. 2, all codes will appear in boldface.


    در نسخه 4. 2، تمام کدها به صورت پررنگ ظاهر می شوند.

example - مثال
  • She underlined the word private and put it in boldface.


    او زیر کلمه خصوصی خط کشیده و آن را با خط پررنگ قرار داده است.

  • You can emphasize text using boldface, italics, or underlining.


    می توانید با استفاده از حروف پررنگ، ایتالیک یا زیرخط روی متن تاکید کنید.

  • Although legally blind he can read large boldface letters up close.


    اگرچه از نظر قانونی نابینا است، اما می تواند حروف بزرگ و پررنگ را از نزدیک بخواند.

  • You will notice some items are in bold face type.


    متوجه خواهید شد که برخی از اقلام به صورت پررنگ هستند.

  • All stocks with profits that have grown 25% or more are boldfaced.


    تمام سهام با سودی که 25 درصد یا بیشتر رشد کرده اند، پررنگ هستند.

  • The chef is a boldface name in Britain.


    سرآشپز یک نام پررنگ در بریتانیا است.

  • Her opponent's boldface attacks were all too familiar.


    حملات جسورانه حریف او بسیار آشنا بود.

synonyms - مترادف
  • embolden


    جسور کردن

antonyms - متضاد
  • meek


    ملایم

  • shy


    خجالتی

  • timid


    ترسو

لغت پیشنهادی

visible

لغت پیشنهادی

induces

لغت پیشنهادی

chimes