bolting
bolting - پیچ و مهره
N/A - N/A
UK :
US :
فاعل فاعل از پیچ
حرکت بسیار سریع، مخصوصاً در نتیجه ترسیدن
برای خوردن غذا خیلی سریع
برای قفل کردن در یا پنجره با کشیدن پیچ و مهره از روی آن
با پیچ چیزی را در موقعیت خود محکم کردن
اسب که از بوق ماشین ترسیده بود، پیچ خورد.
غذای خود را به این شکل پیچ نکنید - دچار سوء هاضمه خواهید شد.
آیا در را قفل و پیچ کرده اید؟
پیچ و مهره درب در داخل.
در کشتی، مبلمان اغلب به عرشه پیچ می شود.
racing
مسابقه
در حال اجرا
dashing
باهوش
تیراندازی کردن
careering
شغلی
flying
پرواز کردن
hastening
عجله کردن
speeding
سرعت زیاد
sprinting
دوی سرعت
darting
دارت زدن
hurtling
ضربه زدن
rushing
عجله
scurrying
دویدن
tearing
پاره شدن
whisking
هم زدن
zooming
بزرگنمایی
bundling
بسته بندی
haring
خرگوش
hurrying
آبریزش
scuttling
زیپ کردن
zipping
کمربند بستن
belting
مرزبندی
bounding
شلوغ
bustling
پرتاب
pelting
اسکاتینگ
scooting
بشکه کردن
barrelling
بشکه
barreling
بمب گذاری
scampering
scampering
شعله ور
blazing