bad-mouth
bad-mouth - بد دهن
verb - فعل
UK :
US :
انتقاد از کسی یا چیزی
بد گفتن در مورد کسی به دیگران
والدین مطلقه نباید جلوی بچه ها به یکدیگر بدگویی کنند.
هیچ کس نمی خواهد کسی را استخدام کند که کارفرمای سابق خود را بد دهان کند.
همکارانش او را به رئیسش بد دهن کردند.
شما هرگز نخواهید شنید که او به حریف بدگویی می کند.
چرا همیشه به حرفه پزشکی بد دهنی می کنید؟
denigrate
تحقیر کردن
disparage
فریاد زدن
belittle
منسوخ کردن
decry
مستهلک شود
derogate
بدخیم
deprecate
MinimiseUK
depreciate
به حداقل رساندن ایالات متحده
malign
کاهش
minimiseUK
تهمت زدن
minimizeUS
رد
diminish
ویلیپند
slander
در زدن
تخفیف
vilipend
دیس
زباله ها
discount
ماهی تابه
diss
انتقاد از انگلستان
dis
انتقاد از ایالات متحده
trash
ضربه زدن
پاره كردن
criticiseUK
کباب
criticizeUS
رپ
slam
لجن زنی
rip
اجرا کردن
roast
بیچاره
rap
بحث آشغال
mudsling
قرار دادن
poor-mouth
trash-talk
acclaim
تحسین
applaud
کف زدن
exalt
تعالی بخشید
extol
ستایش کردن
extoll
تجلیل کردن
glorify
ستایش
laud
بزرگ کردن
magnify
جشن گرفتن
praise
eulogiseUK
eulogizeUS
commend
عبادت
نقش بسته
eulogiseUK
پانیزه کردن
eulogizeUS
بالیهو
worship
برکت دادن
emblazon
سرود
panegyrize
طنین انداز
ballyhoo
تگرگ
bless
تقویت
hymn
lioniseUK
resound
lionizeUS
carol
تشویق کردن
hail
دیوانه
boost
سکته
lioniseUK
سلام
lionizeUS
ریشه
cheer
rave
salute