administratively
administratively - از نظر اداری
adverb - قید
UK :
US :
رئیس جمهور با چالش های بزرگی هم از نظر اداری و هم از نظر سیاسی روبرو بود.
شش بیمارستان از نظر اداری از دانشگاه جدا هستند.
من می خواهم یک سازمان با ثبات اداری ایجاد کنم.
از نظر اداری، ممکن است انجام یک آزمون در دو بخش دشوار باشد.
این بازپرداخت را از طریق مسیر اداری آسان انجام می دهد که کمتر از بدهی های مستقیم شما دریافت می کند.
executively
به صورت اجرایی
managerially
از نظر مدیریتی
supervisorily
به صورت نظارتی
controllingly
به صورت کنترلی
governmentally
دولتی
directorially
به صورت کارگردانی
officially
رسما
commandingly
دستوری
rulingly
حاکم
regulatorily
به صورت تنظیمی
organizationallyUS
سازمانی ایالات متحده
bureaucratically
بوروکراتیک
authoritatively
مقتدرانه
legislatively
قانونگذاری
departmentally
به صورت بخش
centrally
مرکزی
clerically
به صورت دفتری
decisively
قاطعانه
jurisdictionally
از نظر قضایی
gubernatorially
به صورت فرمانداری
secretarially
به صورت منشی
ministerially
وزارتی
magisterially
به صورت مجردی
presidentially
ریاست جمهوری
professionally
به صورت حرفه ای
sovereignly
به طور مستقل
logistically
از نظر لجستیکی
influentially
تاثیرگذار
leadingly
رهبری
از نظر سیاسی
stately
باشکوه