altered
altered - تغییر یافته است
N/A - N/A
UK :
US :
او گفت که زندگی او به شدت تغییر کرده است.
من در این دستور زمان پخت کمی تغییر داده ام.
Everything seemed altered when I returned.
وقتی برگشتم همه چیز عوض شده بود.
هزینه این مجوز برای سگ یا گربه تغییر یافته 9 دلار و برای سگ یا گربه بدون تغییر 50 دلار است.
مستاجران ممکن است حیوانات خانگی نگهداری کنند اما باید آنها را تغییر داد و کاملا واکسینه کرد.
changed
تغییر کرد
modified
اصلاح شده
improved
بهبود یافته
جدید
ناهمسان
transformed
تبدیل شده است
reformed
اصلاح شده است
amended
اصلاح شد
revised
تجدید نظر شده است
converted
بازسازی شده است
rehabilitated
سازگار
adapted
تنظیم شده
corrected
به روز شد
adjusted
دوباره ساخته شده است
updated
بازسازی شده انگلستان
remade
remodeledUS
remodelledUK
پخته شده
remodeledUS
دوباره انجام شد
cooked
بازسازی شده
redone
متنوع شده است
renovated
دکتر شده
diversified
نصب شده
doctored
درست شد
fitted
واجد شرایط
fixed
دوباره نصب شده
qualified
تغییر شکل داده است
refitted
میخ دار
reshaped
خرده فروشی
spiked
turned
retailored
unchanged
بدون تغییر
unqualified
فاقد صلاحیت
ادامه داد
held
برگزار شد
kept
نگهداری می شود
maintained
نگهداری
preserved
حفظ شده است
retained
حفظ شد
sustained
پایدار
ثابت
unvarying
غیر متغیر
درست شد
fixed
همیشگی
دائمی
perpetual
استوار
ابدی
بی تنوع
eternal
ایستا
unvaried
ادامه دارد
static
بی تاثیر
unaltered
منجمد
continuing
مصمم
unaffected
اصلاح نشده
frozen
دست نخورده
resolute
محکم
unmodified
غیر قابل نفوذ
untouched
اصلی
پایه ای
impervious