apothecary

base info - اطلاعات اولیه

apothecary - داروخانه

noun - اسم

/əˈpɑːθəkeri/

UK :

/əˈpɒθəkəri/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [apothecary] در گوگل
description - توضیح
  • someone who mixed and sold medicines in the past


    کسی که در گذشته داروها را مخلوط می کرد و می فروخت

  • a person who in the past made and sold medicines


    شخصی که در گذشته دارو می ساخت و می فروخت

  • Oh he would be a doctor an apothecary, but he was also a poisoner.


    آه، او یک دکتر، یک داروساز بود، اما او یک زهردار هم بود.

  • In 1828 he began five years as an apprentice apothecary with the Apothecaries' Company of London.


    در سال 1828 او پنج سال به عنوان شاگرد داروخانه با شرکت داروسازان لندن شروع کرد.

  • He trained both sons as chemist apothecaries, the older, Christopher, succeeding to his university post.


    او هر دو پسرش را به عنوان داروساز شیمیدان تربیت کرد، پسر بزرگتر، کریستوفر، موفق شد به پست دانشگاهی خود برسد.

  • Like the committees of July 1936, they issued passports, raised local levies, licensed apothecaries.


    مانند کمیته های ژوئیه 1936، آنها گذرنامه صادر کردند، عوارض محلی را افزایش دادند، داروخانه ها را مجوز دادند.

  • The apothecary came in his pony and trap just before Pa got home.


    داروخانه درست قبل از اینکه پا به خانه برسد با تله و اسب خود آمد.

  • The apothecary took my money wrapped up a bottle in blue paper and handed it over hardly looking at me.


    داروخانه پولم را گرفت، بطری را در کاغذ آبی پیچید و تحویلش داد و به سختی به من نگاه کرد.

example - مثال
synonyms - مترادف
  • chemist


    شیمیدان

  • druggist


    داروساز

  • pharmacist


    داروخانه ها

  • apothecary's


    توزیع کننده

  • dispenser


    گالیپوت

  • gallipot


    مغازه داروخانه

  • apothecary's shop


    داروشناس

  • posologist


    فارماکولوژیست

  • pharmacologist


    شیمیدان توزیع کننده

  • dispensing chemist


antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

therapist

لغت پیشنهادی

bygone

لغت پیشنهادی

contingencies