bad-mouth

base info - اطلاعات اولیه

bad-mouth - بد دهن

verb - فعل

/ˈbæd maʊθ/

UK :

/ˈbæd maʊθ/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [bad-mouth] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • No one wants to employ somebody who bad-mouths their former employer.


    هیچ کس نمی خواهد کسی را استخدام کند که کارفرمای سابق خود را بد دهان کند.

  • Her co-workers bad-mouthed her to her boss.


    همکارانش او را به رئیسش بد دهن کردند.

  • You'll never hear him badmouthing an opponent.


    شما هرگز نخواهید شنید که او به حریف بدگویی می کند.

  • Why are you always bad-mouthing the medical profession?


    چرا همیشه به حرفه پزشکی بد دهنی می کنید؟

synonyms - مترادف
  • denigrate


    تحقیر کردن

  • disparage


    فریاد زدن

  • belittle


    منسوخ کردن

  • decry


    مستهلک شود

  • derogate


    بدخیم

  • deprecate


    MinimiseUK

  • depreciate


    به حداقل رساندن ایالات متحده

  • malign


    کاهش

  • minimiseUK


    تهمت زدن

  • minimizeUS


    رد

  • diminish


    ویلیپند

  • slander


    در زدن


  • تخفیف

  • vilipend


    دیس


  • زباله ها

  • discount


    ماهی تابه

  • diss


    انتقاد از انگلستان

  • dis


    انتقاد از ایالات متحده

  • trash


    ضربه زدن

  • pan


    پاره كردن

  • criticiseUK


    کباب

  • criticizeUS


    رپ

  • slam


    لجن زنی

  • rip


    اجرا کردن

  • roast


    بیچاره

  • rap


    بحث آشغال

  • mudsling


    قرار دادن


  • poor-mouth


  • trash-talk



antonyms - متضاد
  • acclaim


    تحسین

  • applaud


    کف زدن

  • exalt


    تعالی بخشید

  • extol


    ستایش کردن

  • extoll


    تجلیل کردن

  • glorify


    ستایش

  • laud


    بزرگ کردن

  • magnify


    جشن گرفتن

  • praise


    eulogiseUK


  • eulogizeUS

  • commend


    عبادت


  • نقش بسته

  • eulogiseUK


    پانیزه کردن

  • eulogizeUS


    بالیهو

  • worship


    برکت دادن

  • emblazon


    سرود

  • panegyrize


    طنین انداز

  • ballyhoo


    تگرگ

  • bless


    تقویت

  • hymn


    lioniseUK

  • resound


    lionizeUS

  • carol


    تشویق کردن

  • hail


    دیوانه

  • boost


    سکته

  • lioniseUK


    سلام

  • lionizeUS


    ریشه

  • cheer


  • rave



  • salute



لغت پیشنهادی

bounds

لغت پیشنهادی

mary

لغت پیشنهادی

bloodshed