banality

base info - اطلاعات اولیه

banality - پیش پا افتاده بودن

noun - اسم

/bəˈnæləti/

UK :

/bəˈnæləti/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [banality] در گوگل
description - توضیح
example - مثال
  • the banality of modern city life


    ابتذال زندگی مدرن شهری

  • They exchanged banalities for a couple of minutes.


    آنها برای چند دقیقه ابتذال رد و بدل کردند.

  • What's on show in this programme is the sheer banality of ordinary lives.


    آنچه در این برنامه نمایش داده می شود، پیش پاافتادگی محض زندگی های معمولی است.

  • Their conversation was a string of pauses, false starts, and banalities.


    گفتگوی آنها رشته ای از مکث ها، شروع های نادرست و پیش پا افتاده ها بود.

synonyms - مترادف
  • cliche


    کلیشه

  • cliché


    کلیشه ای

  • platitude


    بی ادبی

  • truism


    حقیقت گرایی

  • bromide


    برمید

  • trope


    استعاره

  • commonplace


    عادی

  • shibboleth


    شیبوله

  • homily


    موعظه

  • groaner


    ناله کننده

  • chestnut


    فندق

  • saw


    اره

  • adage


    ضرب المثل

  • buzzword


    کلید واژه


  • ذرت

  • prosaism


    پروزایسم

  • prosaicism


    پروزائیسم

  • bathos


    حمام

  • boilerplate


    تکرار واضحات

  • hackneyed phrase


    عبارت هک شده

  • old chestnut


    شاه بلوط قدیمی


  • عبارت سهام

  • old saw


    اره قدیمی

  • banal phrase


    عبارت پیش پا افتاده

  • overworked phrase


    عبارت پر کار

  • trite phrase


    آهنگ آشنا

  • familiar tune


    گفته رایج

  • common saying


    کمپ بالا


  • شعار

  • stereotype


  • motto


antonyms - متضاد
  • epigram


    اپیگرام

  • witticism


    شوخ طبعی

  • coinage


    ضرب سکه

  • nuance


    تفاوت ظریف

  • original saying


    گفته اصلی

  • quip


    شوخی


  • عاقلانه

  • jest


    دهان بستن

  • wisecrack


    ترک

  • gag


    خوشایند


  • سالی

  • pleasantry


    خنده دار

  • sally


    جاش


  • بوفولا

  • josh


    خنده

  • boffola


    چرخ دستی


  • دنده

  • drollery


    خندیدن

  • rib


    جیپ

  • giggle


    بوفو

  • jape


    شرط بندی

  • boffo


    بد

  • waggery


    زیبا

  • boff


    متعهد

  • nifty


    جناس

  • repartee


    دست انداختن

  • pun


    پاسخ

  • banter


    پاسخ دادن

  • riposte


    به

  • retort


  • gibe


لغت پیشنهادی

accentuation

لغت پیشنهادی

lipstick

لغت پیشنهادی

betoken