betoken
base info - اطلاعات اولیه
betoken - betoken
verb - فعل
/bɪˈtəʊkən/
UK :
/bɪˈtəʊkən/
US :
family - خانواده
google image
synonyms
-
مترادف
نشان می دهد
denote
مشخص کن
signify
دلالت کند
bespeak
صحبت کردن
شواهد و مدارک
manifest
آشکار
منظور داشتن
نمایندگی کند
اعلام
علامت
وعده
پیشنهاد می دهد
bode
نوید دادن
نمونه
typify
فال
augur
نشان دادن
به تصویر کشیدن
portend
پیشگویی
presage
پیش بینی کردن
prognosticate
هجی کردن
spell
ادعا کردن
قبل از
betide
بیان
پیش بینی
foreshow
وارد كردن
import
توجه داشته باشید
اشاره به
omen
نماد انگلستان
نماد ایالات متحده
symboliseUK
symbolizeUS
antonyms
-
متضاد
انکار
conceal
پنهان کردن، پوشاندن
پنهان شدن
رد کردن
چشم پوشی
از دست دادن
mislead
گمراه کردن
refute
وتو
veto
به دست آوردن
gainsay
سرکوب کردن
suppress
سلب مسئولیت
disclaim
راز
راز رو نگه دار
ماسک
دلالت کند
connote
خودداری کنید
disprove
تنها گذاشتن
withhold