besieged
base info - اطلاعات اولیه
besieged - محاصره شده است
N/A - N/A
bɪˈsiːdʒ
UK :
bɪˈsiːdʒ
US :
family - خانواده
google image
description
-
توضیح
ماضی ساده و ماضی از محاصره کردن
محاصره یک مکان، به ویژه با ارتش، برای جلوگیری از ورود یا خروج افراد یا تدارکات
وقتی کسی محاصره می شود، افراد زیادی اطراف او را احاطه می کنند
درخواست یا شکایت زیاد در مورد چیزی
example
-
مثال
این شهر به مدت دو ماه در محاصره بود اما همچنان در برابر متجاوزان مقاومت می کرد.
هنگامی که ستاره پاپ سعی کرد هتل خود را ترک کند، توسط روزنامه نگاران و طرفداران منتظر محاصره شد.
After showing the controversial documentary, the channel was besieged with phone calls from angry viewers.
پس از نمایش این مستند جنجالی، کانال با تماس های تلفنی بینندگان خشمگین محاصره شد.
antonyms
-
متضاد
carefree
بی خیال
