bracken
bracken - براق کردن
noun - اسم
UK :
US :
گیاهی که اغلب در جنگل ها می روید و در پاییز به رنگ قهوه ای مایل به قرمز در می آید
a large fern (= a type of plant) that grows thickly in open areas of countryside, especially on hills, and in woods
سرخس بزرگ (= نوعی گیاه) که در نواحی باز حومه شهر مخصوصاً روی تپه ها و جنگل ها رشد می کند.
Copses of beech and alder appeared, straggling along the banks with their roots lost in a tangle of briars and bracken.
انبوهی از راش و توسکا ظاهر شدند که در امتداد سواحل در حال حرکت بودند و ریشههایشان در انبوهی از خز و خروس گم شده بود.
In summer heather and bracken carpet the clifftops and riots of butterflies crowd the bushes and flowers.
در تابستان هدر و قالی براق، صخرهها و شورشهای پروانهها، بوتهها و گلها را ازدحام میکنند.
موهای گرم روگنوالد که مانند گل انگور در میان براکن له شده می درخشد.
من از طریق کرلینگ براکن کمی به پایین خزیدم.
کلر از درد فریاد زد که روی پوست خراشیده و یخ زده افتاد.
هیچ چیزی وجود ندارد - هیچ پناهگاه، گلوله، ناله، هدر، براکن، یا خشن - که مانع شما شود.
آنقدر به پایین سر خوردم تا اینکه در یک براکت گیر کردم.
آن را به یک زنجیر زنگ زده پنهان شده در براکت متصل شده بود.
قلم مو
thicket
درختزار انبوه
shrubbery
بوته زار
shrub
درختچه
undergrowth
زیر نباتی
brushwood
چوب قلم مو
underwood
زیر چوب
coppice
پرچین
copse
بدن
bushes
بوته
underbrush
زیر برس
boscage
بوسکیج
scrub
اسکراب
چوب
chaparral
چاپارال
grove
بیشه
scrubland
اسپینی
spinney
پوشش
غوغا کردن
dingle
سرخس
fern
گوسفند
gorse
سج
hedge
ترمز
sedge
برامبلز
brake
زندگی گیاهی
brambles
زیر بوته
vegetation
بریس
underbush
پنهانی
briars
covert
bush