bro

base info - اطلاعات اولیه

bro - داداش

noun - اسم

/brəʊ/

UK :

/brəʊ/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [bro] در گوگل
description - توضیح

  • برادرت

  • a way of greeting a friend


    راهی برای احوالپرسی با یک دوست


  • یک برادر

  • used when talking to a male friend


    هنگام صحبت با یک دوست مرد استفاده می شود

  • abbreviation for brother


    مخفف برادر

  • The doctor calls it a panic attack I call it a trip down memory lane for big bro.


    دکتر به آن می‌گوید حمله پانیک، من اسمش را می‌گذارم که برای برادر بزرگ سفر به پایین خط حافظه است.

  • But these sibling difficulties are minor beside the difficulties opened up for George W by his little bro.


    اما این مشکلات خواهر و برادر در کنار مشکلاتی که برادر کوچکش برای جورج دبلیوبلیو گشوده است جزئی هستند.

  • By another stroke - nay, complete coronary - of fortune Hugo's bro Jebb was a bassist.


    با یک شانس دیگر - نه، کاملاً از شانس - برادر هوگو جب یک نوازنده باس بود.

example - مثال
  • Hugo’s bro Jebb played bass guitar.


    برادر هوگو، جب، گیتار باس می نواخت.

  • Thanks bro!


    ممنون داداش

  • Hey bro, what's up?


    هی، داداش، چه خبر؟

synonyms - مترادف

  • برادر

  • sibling


    خواهر و برادر

  • bruv


    bruv

  • bruvver


    bruvver

  • sib


    خواهر

  • male sibling


    خواهر و برادر مرد

  • kin


    خویشاوندان

  • kinsperson


    دوقلو


  • نسبت فامیلی


antonyms - متضاد

لغت پیشنهادی

deviates

لغت پیشنهادی

zips

لغت پیشنهادی

satellite